تخفیف
یه سوپر مارکت نزدیک خانه است که دو تا عادت شیرین داره:
اول اینکه خرده قیمت کالاهاش رو سعی میکنه رند کنه به سمت پایین! مثلا شیر مشمایی که قیمتش ۱۶۰۰ هست میده ۱۵۰۰. حتی وقتی بهش ۱۰۰ تومنی هم میدی قبول نمیکنه! در صورتی که خیلی از سوپر مارکتها مثلا بشود ۲۵٬۱۰۰ تومان باز تا قران آخرش را هم میگیرند. اشکالی هم ندارد چون حلال است. به قول یه بنده خدایی بیشتر نگیرند کمتر پیشکش!
دوم اینکه وقتی خریدِ بیشتری ازش کنی حتما یه تخفیف کوچولو هم روش میده. بعضی مواقع که روی ماشین حساب داره میزنه میگه اینقدر شد ولی شما اینقدر بده. مثلا ۱۰٬۴۰۰ شد شما ۱۰٬۰۰۰ بده. یه بار هم داشتم تصادفی زیر چشمی نگاهش میکردم دیدم مثلا کنسرو عدسی رو خوند که روش قیمت زده ۳٬۴۷۰ تومن اما روی ماشین حساب ۳٬۰۰۰ تومن وارد کرد. آخرش هم نگفت که تخفیف داده. در واقع قشنگ معلومه که برای دل خودش داره تخفیف میده.
اتفاقا مغازهاش از بقیه سوپرمارکتهای تکفروشنده توی اون خیابون بزرگتر و متنوعتره و من هم اغلب مواقع از همین خرید میکنم.
حالا این تخفیفش تاثیری توی زندگی ما خریداران نداره اما برای او چرا!
پ.ن برخی روزها حداقل کاری که از دست آدم بر میاد قدم زدن توی خیابون هست. بی انصافیه که همین رو هم دریغ کنه! هر چند که در حقیقت خودش رو از اون حداقلی محروم میکنه و گرنه همه چیز سر جاش باقی هست.
زیبایی زندگی روزمره گاهی به همین چیزها و همین آدمهاست.
خوب است که دور و برمان باشند و کمی حال و هوا را عوض کنند.