صابر

چای می‌خورین یا قهوه؟

گذار سخت

شنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۷ ب.ظ

برگه شماره رو می‌گیرم منتظر می‌شم تا نوبتم بشه. توی دفتر پیشخوان بیش از ده نفر جلوی من هستند. بالاخره نوبتم میشه. بعد از سلام به خانم محترم کارم رو می‌گم! یه نگاه می‌کنه میگه فلان مدرک! میگم برای چی؟ میگه لازمه! میگم قبلا هم انجام دادم لازم نبود. میگه ببین روی دیوار اون یکی رو بخون (نزدیک ۲۰ تا برگه چسبوندن) نوشتیم لازمه! ابلاغیه هست (پیش خودم میگم خب یعنی من باید بدونم اینا همیشه روی دیوارهاشون چی میچسبونن!). میگم خب آخه من از کجا می‌دونستم. میگه بلی ولی کاریش نمیشه کرد. خیلی وقت نیست ابلاغ شده. میگم یه کاریش کنید حالا! میگه نه اجازه ندارم. اگر چه ثبت نمیشه ولی خب گفتن اول اون مدرک رویت بشه بعد انجام بدیم! میگم راهم دوره. میگه راه نداره.

هیچی تصمیم می‌گیرم از منزل تهیه کنم. حدودا یک ساعت بعد دوباره می‌رسم به پیشخوان می‌بینم دعوا شده! یه آقای مسنی داره سر همون خانم فریاد می‌زنه که بیش*** چرا با ما اینجوری می‌کنی. نفهم ... بالاخره از یک نفر می‌پرسم جریان چیه؟ میگه این بنده خدا صبح اومده بهش گفتن باید فلان مدرک رو هم بیاری. این‌هم ناچارا صبح این همه راه کوبیده رفته و الان ظهر اومده. حالا بهش می‌گن عکس‌های روی سیستم پاک شده و باید عکس طرف هم بیاری و هیچ راهی هم نداره! این هم حسابی شاکی شده که چرا صبح همکارت به من نگفته. بالاخره اون آقا با کلی بد و بیراه گفتن از اونجا خارج شد. احتمالا دیگه کارش هم راه نمیفته تا بعد از تعطیلات!

۱. اون خانم هیچ تقصیری نداشت. تنها باید طبق ضوابط عمل کنه. من بارها توی دفاتر پیشخوان یا پلیس +۱۰ این صحنه ها رو دیدم که به طرف گفتن فلان چیز هم لازمه. مثلا به سرباز میگن یا کسی که مدت‌ها از تحصیل فارغ شده یا امثالهم میگن باید برگردی فلان نامه یا استعلام رو بگیری و خلاصه هزار دردسر. تهران شهر بزرگیه. از این سازمان به اون سازمان یه جور مسافرته. ترافیک لعنتی هم که قوز بالا قوزه. من سر این موضوعات کم عذاب نکشیدم. اما اون بندگان خدا توی دفاتر که اغلب هم خانم هستند گناهی ندارند. اتفاقا خیلی هم زحمتکش، منظم، حواس‌جمع و خب قانون مدار هستند. خدا صبرشون بده که با انبوهی از مراجعه کننده در روز سر و کله می‌زنن.

۲. داریم از سیستم وحشتناک سنتی گذر می‌کنیم به مدرن الکترونیک. هنوز خیلی راه داریم. این راه به خاطر بعضا تداخلاتی که پیش میاد با درد و رنج همراه شده. اما خب مجبوریم.

۳. این که یه دفعه یه چیزی رو همینجوری بخش‌نامه می‌کنن (ولو با دلیل) باید در نظر داشته باشند که میلیون‌ها انسان درگیر اون موضوع می‌شن. و به خاطرش ممکنه رنج زیادی به مردم تحمیل بشه. ممکنه دعوا پیش بیاد. ممکنه همین آقا با اعصاب خوردی یا حواس پرتی (به خاطر این فشار عصبی) بره توی خیابون خدای نکرده اتفاقی برای خودش یا دیگران پیش بیاد. ممکن بود همون جا قلبش ... یا اون خانم هم با ذهنی مشوش و شاید دلی شکسته راهی خونه بشه.

۴. سال‌ها پیش برنامه‌ای برای یک جا نوشتم متاسفانه شرایط به گونه‌ای بود (البته بخشی از اون تقصیر خودم بود) که روال تولید اون برنامه به خوبی پیش نمی‌رفت. و سر همین قضیه علاوه بر مصیبت‌هایی که به خودم وارد شد برای طرفین درگیر اون برنامه هم مشکلاتی پدید می‌آورد. سیستم متاسفانه معیوب بود. مثل سیستم کشور.

کارمون رو درست انجام بدیم و با تصمیم اشتباه برای دیگران رنج و زحمت درست نکنیم.

  • صابر راستی کردار

اجتماعی

نظرات (۱)

  • فرهاد حسن‌پور
  • حق با پیر مرده بوده!

    ما یک فامیل داریم ساکن کاناداس اونجا خونه اجاره کرده و کار میکنه !
    یه سر اومده بود ایران برای دیدار با خونوادش.
    چند هفته ای ایران بود که موقع پرداخت اجاره خونش و پرداخت قبض و اقساطش رسید.
    همه رو از طریق اینترنت داخل ایران انجام داد خونواده و فامیل مات و مبهوت مونده بودن که چطوری کاری که تو ایران دو سه روز طول میکشه رو در عرض چند دقیقه با لپ تابش انجام داد!!!
    متاسفانه کاغذ بازی مملکت تمومی نداره و نمیشه هم هیچجوره اصلاحش کرد !
    وقت ارزشمندی که میشه برای چیزهای دیگر صرف کرد رو متاسفانه روزانه در صف انتظار بانک ها و ادارات و... تلف میکنم.
    پاسخ:
    خب البته اوضاع نسبت به سالهای پیش خیلی بهتر شده آقا فرهاد. طوری که خود سازمان‌ها، بانک‌ها و ... برای کم کردن هزینه‌ها و مشکلات و اشتباهات تو سر خودشون میزنن که الکترونیکی بشن. این روزها امور مالی غالبا از طریق شبکه الکترونیکی قابل انجام و پیگیری هست. تمام مواردی که درباره فامیل محترمتان فرمودید در اینجا هم به همین صورت است. من فکر می‌کنم مشکل اصلی و دشوارتر امورات غیر مالی هست که شامل مدارک و اسناد و نامه‌ها و مجوزها و امثالهم میشه. مثلا اینکه میگه باید عکس بیاری یا فلان مدرک همونجا برای احراز باید به رویت کارمند مربوطه برسه یا استعلام بگیری یا امضای چند مسئول بخوای یا ... کافیه گذرت به وزارت علوم بیفته که ببینی چقدر بالا و پایین باید بکنی. اینها اغلب در کشورهای توسعه یافته به خاطر سیستم جامع و یکپارچه و متصلی (شبکه‌ای) که فراهم کردند اگر نگیم برچیده لااقل به حداقلش رسیده.
    درثانی خودت میگی کانادا! کشوری که جز تاپ‌ترین‌های دنیا به لحاظ توسعه هست! ما متاسفانه فعلا نمی‌تونیم خودمونو با کشورهای توسعه یافته مقایسه کنیم. فعلا حتی به اواسط جدول هم نرسیدیم!

    پ.ن یادمه توی سربازی برای پایان خدمت باید از کل یگان‌های منطقه (که اغلبشون برخیشون رو حتی یک بار هم ندیده بودیم) امضا می‌گرفتیم که یک یا دو روز طول می‌کشید. یعنی عملا برای هیچی می‌دویدی! هیچ!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی

    saber.rastikerdar بر روی جی‌میل گوگل
    github.com/rastikerdar
    twitter.com/rastikerdar
    instagram.com/rastikerdar