صابر

چای می‌خورین یا قهوه؟
تجرد و طلاق

تجرد و طلاق

پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ب.ظ

در بحث تجرد و طلاق که امروز در خبری می‌خواندم خب عوامل و دلایل متعددی آمده و چه بسیار محققان و جامعه‌شناسان آن را مورد بررسی و تحلیل قرار داده‌اند. اما موضوعی هست که به نظر این حقیر از نظرها مغفول مانده و در واقع زنگ خطریست بزرگ برای جامعه مذهبی و کهن ایران در همه حوزه‌ها!

دقت کرده‌اید تکیه کلامی بین مردم ما رایج است با این مضمون که جوان هم جوان قدیم! عشق هم عشق‌های قدیم! مرد هم مردهای قدیم! دوستی هم دوستی‌های قدیم! ... خب چه اتفاقی افتاده است؟ چرا این جمله در زمان‌ ما رایج شده؟ مگر چه چیزی تغییر کرده؟ تفاوت بین جوان قدیم و امروز در چیست؟ احتمالا پاسخ های زیادی برای آن دارید.

دو پرسش:
۱. چگونه دو نفر به یکدیگر علاقه‌مند می‌شوند؟ یا به عبارتی دیگر چگونه دو نفر حاضر به ازدواج با یکدیگر می‌شوند؟
۲. چگونه این علاقه پایدار می‌ماند؟

من به شخصه به پاسخی رسیده‌ام (هنوز نه با یقین!) که سعی ‌می‌کنم در ادامه با مختصر مقدمه‌ای عرض کنم:
هر چیزی در عالم طبیعت یک سیر تکاملی دارد. یعنی از بدو پیدایش تا مرگ، روندی را طی می‌کند که ما آن را تکامل می‌نامیم. تمامی انواع موجودات عالم این سیر را به درستی و تام در هماهنگی کامل با خود و طبیعت طی می‌کنند. یک ستاره. یک گل. یک پروانه. یک میکروب. یک سلول و ...

انسان هم از این قضیه مستثنی نیست با این تفاوت که تکامل انسان درواقع دو وجهی ‌می‌شود[1]. جسمانی و روحانی. اما آن چیزی که به کمال انسان نام‌می‌برند غالبا ناظر بر وجه روحانی انسان می‌باشد. انسان کامل کیست؟ گذشته از تعاریفی که در متون تاریخی و مذهبی ما آمده من می‌خواهم به موضوعی عجیب اشاره کنم!

میل به کمال در جامعه ایرانی متاسفانه روز به روز کمرنگ‌ ‌می‌شود! برای مثال بارها شنیده‌ایم یا گفته‌ایم که فلانی چقدر مودب است. چقدر باگذشت است. چقدر قابل اعتماد است. چقدر منصف است. چقدر مرد است. چقدر خانم است. اما چرا این تعاریف را در خودمان جستجو نمی‌کنیم. می‌گویند در گذشته این میل نه تنها وجود داشت بلکه بر سر آن رقابتی نیز سر می‌گرفت. شما برای ربودن دل کسی باید وجه روحانی خود را به رخ می‌کشیدید. حالا به اشکال مختلف. از نحوه صحبت کردن و ادبیات کلامی گرفته تا قهرمان بازی در بزنگاه تاریخی! حتی اگر چنین نمی‌کردند زمینه‌های اعتماد بسیاری به واسطه شرایط جامعه و خانواده وجود می‌داشت که غالبا هم بی توفیق نبود. «مرد زندگی» و «زن زندگی» عباراتی با معنی و باارزش بودند. شاید بگویید که آن زمان گذشته و دیگر اینگونه نیست اما من می‌گویم هنوز هم کمابیش هست اما با چالشی جدی روبرو شده.

با این مقدمه به دو پرسش اصلی می‌پردازم:

۱. آدم‌ها نیز مثل سایر موجودات در راستای تکامل با یکدیگر ازدواج می‌کنند که شامل دو مرحله است: شناخت و اعتماد. زمانی که می‌خواهد ازدواج کند با شناخت اولیه سعی می‌کند نوعی پختگی یا لااقل زمینه پختگی را در طرف مقابلش پیدا کند. در مرحله دوم اعتماد می‌کند به اینکه این روند تکامل در طرف مقابل بهتر و بیشتر خواهد شد. به عبارتی این امید را دارد که بعد از چند سال با آدمی به مراتب بهتر از اکنون او مواجه خواهد بود.

۲. پایداری علاقه، به رویه تکاملی طرف مقابل بر می‌گردد. به محض اینکه احساس می‌کنی طرف مقابل دیگر رشد نمی‌کند و متوقف شده (که ای بسا به تماشای پسرفت او هم باشی) در واقع نقطه پایان علاقه و یا مرگ امید شما فرا ‌رسیده است. چرا که در حقیقت او برای تو تمام شده و از اینجا به بعد زندگی از مدار علاقه به مدار تحمل و مدارا سوئیچ می‌کند. حال یا به طلاق می‌انجامد یا به امید لااقل دنیای بهتر پس از مرگ.

دلیل اصلی هر دو چالش یعنی تجرد و طلاق روزافزون همین دور شدن از کمال است. مشکل اصلی در فقر و گرفتاری و ... نیست. مشکل در تربیت و شخصیت آدم‌هاست. دخترها و پسرها توقعشان بالا نرفته بلکه سطح یا درجه پختگی آدم‌ها پایین آمده. هم دخترها و هم پسرها اگر حداقل میزانی از این پختگی و یا لااقل ظرفیت‌ آن را در طرف مقابل بیابند حتما به ازدواج مشتاق می‌شوند. حتما به ادامه زندگی و تاهلشان مشتاق می‌مانند. بدیهیست که این موضوع دو سویه هست!

من فکر می‌کنم عالمان و مسئولان باید بیندیشند که چرا جامعه ما از کمال دور می‌شود!

[1] اینطور می‌گویند که تفاوتی که انسان با سایر موجودات دارد در واقع آگاهی از خویشتن و عالم است. به عبارتی او به عالم هستی آگاهی و به تبع اون اشراف دارد. در نتیجه به نظر من این قدرت را دارد که به نظر خودش فرمول‌های متفاوتی را حتی برای تکامل عالم هستی خلق کند. او در همه چیز دست می‌برد و یا به نوعی دست‌اندازی می‌کند و تغییر ‌می‌دهد.

پ.ن تصویر از اینجا برداشته شد.
پ.ن۲ ممکن است که من اشتباه می‌کنم.

  • صابر راستی کردار

اجتماعی

ازدواج

نظرات (۵)

  • سپیدار ...
  • دقیقا ! "مشکل در تربیت و شخصیت آدمهاست"
    به نظرم در روزگار به اصطلاح قدیم ، افراد توسط خانواده(خانواده ی گسترده، نه هسته ای!) تربیت می شدند و توسط خانواده هم کنترل و نظارت می شدند . ولی متاسفانه امروزه خانواده ها تربیت ، کنترل و نظارت رو به جامعه و رسانه ها سپردن (جامعه و رسانه هایی که خودشون هم ازش راضی نیستن و انتقادهای به جا و نا به جایی هم بهش وارد می کنند)
    شخصیت رو هم که فکر می کنم بشه تابعی از ذات و خمیره ی هر آدم بعلاوه ی تربیتش دونست ، طبیعتا با این تغییر منفی تربیت ، دچار دگرگونی میشه و مشکل بزرگ و بزرگتر !
    پاسخ:
    متاسفانه دورنما مبهم شده. ما اصلا معلوم نیست که می‌خواهیم چه بشویم. به کدام سو برویم. اهداف چیه. برنامه چیه.
    حسابی شیر تو شیر شده!
  • نظر سنجی
  • سلام اقای راستی کردار
    شما میتونید در پست ها نظر سنجی ایجاد کنید؟
    مثلا بنویسید: کدام مطلب را دوست دارید؟
    گزینه۱
    گزینه۲
    گزینه۳
    بعد جلوی گزینه ها یه حالت دایره تو خالی باشه و هر کاربر یکی رو انتخاب کنه بعد نظرش ثبت بشه(بصورت نمودار)
    پاسخ:
    به احتمال قریب به یقین امکان جاواسکریپت در بیان را باید فعال کنید که مستلزم پرداخت مبلغی به صورت سالانه می‌باشد. همچنین وب‌سایتی که بتواند اطلاعات نظرسنجی را دریافت، ذخیره و در نهایت نمایش دهد.
    سلام اقای راستی کردار به یک مشکل برخوردم.
    من میخوام (قالب ستون) بلاگ بیان رو دو ستونه کنم.
    یعنی: ستون پینود ها و امار ها که پایین هستن رو بیارم کنار پست ها.
    (متوجه منظورم شدید؟)

    حالا نمیدونم چیکار کنم امکانش هست راهنمایی کنید و اگه زحمتی نیست خودتون برام اینکارو بکنید؟
    پاسخ:
    خب باید css بلد باشید. پیشنهاد می‌کنم یک دوره آموزشی css را بگذرانید. با css خیلی کارها می‌توانید انجام دهید.
    سلام برادر این فونت وزیر نسخه چند هستش؟

    http://news.blogfa.com/
    پاسخ:
    6.3.4
    اقای راستی کردار ممنون میشم زودتر جواب بدید!

    2 کامنت بالا تر (قالب ستون)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی

    saber.rastikerdar بر روی جی‌میل گوگل
    github.com/rastikerdar
    twitter.com/rastikerdar
    instagram.com/rastikerdar