این خیلی بی انصافی است
امروز توی داروخونه گفتم یه دونه خمیر دندون لطفا. دقت کردم دیدم دست گذاشت روی کِرِست که تا بلندش کرد گفتم ترجیحا ایرانی. گذاشت سر جاش یه نگاه به پایین قفسه انداخت و با کمی تامل یه دونه پونه رو برداشت. دو نکته به ذهن می رسه:
۱. خمیردندان ایرانی در طبقه پایین خارج از دید قرار دارد اما خارجی وسط کاملا پیدا و آشکار.
۲. اولویت فروشنده محترم کالای خارجی بود چرا که من فقط گفتم خمیر دندون می خوام و حرفی از ایرانی یا خارجی بودنش نزدم.
میدانم. بلی میدانم. ممکنه اون حس یا اعتمادی که نسبت به کالای خارجی داریم به ایرانی نداشته باشیم. از کیفیت خود جنس گرفته تا بسته بندی و نحوه توزیع و خدمات پس از فروش و ... بلی. کیه که خاطره بد نداشته باشه. آنهم نه کمش.
اما:
۱. آیا ما خودمان در شغلی که هستیم خدماتی بهتر از یک خارجی می دهیم یا مثلا کالای بهتری تولید می کنیم؟ که حالا از دیگران توقع داریم بهترین را به ما بدهند
۲. ممکن است شغل ما به گونه ای باشد که معادل خارجی نداشته باشد. مثلا یک شغل دولتی. خب مردم ایران مجبورند ما را انتخاب کنند. توی اداره یا فلان شرکت یا همین نرم افزاری که ما متناسب با شرایط بومی یا فارسی ایران تولید می کنیم یا ... این ها را که نمی شود وارد کرد. اما از این طرف ما می آییم کالای خارجی انتخاب می کنیم چون به راحتی وارد می شود. این خیلی بی انصافی است.
۳. فرض کنید برادر یا خواهر شما یک مغازه فروش لوازم خانگی دارد. یا یک نوع کالا تولید می کند یا ... پر واضح است که شما محصول او را به دیگران ترجیح می دهی. مثلا ممکن شما فلان جاروبرقی را در مغازه ای دیگر بنا به هر دلیلی مثلا حراجی ارزانتر یا بهترشو پیدا کنی اما باز میآیی از آشنایت می خری. چون لذت دارد. چون احساس مسئولیت می کنی. چون دلسوزی. خب همه مردم ایران یک خانواده هستند. ما همه آشنای یکدیگریم. به روشنایی قسم که مردم کره و ژاپن و ... همینگونه فکر می کردند. همدیگر رو دوست داشتند. دلسوز هم بودند.
نمیدونم چرا اینگونه هستیم. نمی دونم. این را اول به خودم می گویم.
پ.ن موضوع خودرو و کالاهایی که به اجبار به مردم داده می شود از این پست مستثنی اند.