پاسخی به مطلب ابزارهای جدید، مشکلات بیپایان
جمعه, ۱۰ دی ۱۳۹۵، ۰۳:۳۹ ب.ظ
آقای امیررضا قادری عزیز مطلب خوبی تحت عنوان «ابزارهای جدید، مشکلات بیپایان» در وبلاگشان نگاشتهاند که به دلیل طولانی شدن پاسخ، اون رو به صورت پست وبلاگی درآوردم. این یک نظر شخصی و یک پاسخ خام و سریع است که احتمالا اشکالات زیادی بر آن وارد باشد.
۱. خب من احساس شما را درک میکنم. نکات قابل تاملی بیان فرمودید. اما احتمالا یک حقیقت کلیدی را در نظر نگرفتهاید که در ادامه عرض میکنم. ماهیت آفرینش انتهایی ندارد و به همین دلیل نیز دنیا دائما در حال زایش است. به عبارتی در هرجایی که امکان آفریدن یا خلق چیزی وجود داشته باشد آن امر حتما محقق میگردد. این خاصیت این دنیاست. من به شما یک چکش، چند عدد میخ و چند تکه چوب میدهم. شما با همین سه قلم بی شمار ابزار می توانید بسازید. اما اگر بگویم یک جعبه برای من بسازید به شدت محدود خواهید شد. نهایتا چند مدل و پس از آن دیگر توجیهی نمییابید. یک پله بالاتر میروم و میگویم چکش جدیدی بسازید. احتمالا چکش شما با چکش قبلی تفاوت چندانی نخواهد داشت. چون سادگی عمل کوبیدن بر میخ مجال خلاقیت را از شما میگیرد. هر جا که بستر و منظره وسیعتر باشد قطعا و قطعا با حجم ابتکار و نوآوری بیشتری روبرو خواهید شد. حتی اگر بگویید بیشتر از آن نیازی نیست.
سرشت بشر نیز با این زایش بیپایان گره خورده است. اگر در صنایع دیگر مثل برق یا امثالهم این سطح از تنوع را نمیبینید دقیقا به خاطر محدودیتهاست. این محدودیت در امور زیرساختی غالبا به وفور دیده میشود. علوم فیزیک، ریاضی، پزشکی و ... ماهیت ثابت، معین و محدودی دارند. به طوری که ممکن است سالها بگذرد تا یک نابغه یا نوابغی بتوانند چیز جدیدی را در آن حوزه کشف کنند. این خوب است. چون پایداری و ثبات عالم به همین دلیل است. البته عنایت بفرمایید عرض کردم کشف نه ابداع! چون اغلب آنها در دل طبیعت موجود و جاری است. اما با همان یک کشف میتوان بیشمار محصول جدید ابداع کرد. چون از طبیعت یا واقعیت به انتزاع ذهن یا عقل میرسیم. مثلا در عالم هنر به طریق اولی شما با این وجه بیانتهایی تنوع تولید روبرو هستید.
عرض من اینست که هر جا امکان آفرینش وجود داشته باشد تردید نکنید که بشر هرگز از آن کوتاه نخواهد آمد. پس در علوم رایانه به دنبال بلوغ، پختگی و ... نباشید چون اینها بی معنی هستند. بلوغ تنها در طبیعت یافت میشود. آن چیزی که شما به بلوغ در صنایع دیگر تعبیر میکنید در واقع پر شدن ظرفیت خلاقیت معنا میدهد. به عبارتی بشر چیز جدیدی به ذهنش نمیرشد کمااینکه تا میرسد بیدرنگ انجام میدهد. بلی برای مواردی که با پدیده های طبیعی سر و کار دارد شاید بتوان از واژه بلوغ استفاده نمود اما آنجایی که تنها در ذهن بشر یافت میشود بلوغی در کار نخواهد بود. چون دانش بشر محدود است و مهمتر از اون آمیخته با احساسات، سلیقه، فرهنگ و ... و خب هر کس سلیقه ای دارد! هفت میلیارد انسان! تصورش را بکنید که از هر کدام از اینها بخواهید دنیای جدیدی را خلق کند! توجه داشته باشید که عالم ما برنامه نویسان مثل هنر غالبا انتزاعی هست. شک نکنید که اگر چنین ظرفیتی در حوزههای دیگر هم موجود بود حتما و عینا با همین چالش حوزه رایانه نیز روبرو میشدند. در مسائل سراسر ذهنی و سلیقهای امکان رسیدن به توافق بسیار ضعیف است.
پس ما هرچه به مباحث زیرساختیتر نزدیک می شویم یعنی آنجایی که با محدودیت های طبیعی روبرو هستیم ناگزیر با محدودیت راهکارها و خلاقیت یا بهتر بگویم با تنوع روبرو میشویم. مثلا در زمینه انتقال دادهها یا شبکه گزینههایمان به شدت محدود و خوشبختانه کافی است. چه سخت افزار و چه به تبع اون نرمافزار. یا ذخیره دادهها. یا حتی پردازش آنها. این محدودیت طبیعی شامل خود انسان و بزرگی و پیچیدگی کار هم میشود. مثلا تنوع سیستم عامل ها. سپس تنوع پایگاههای داده و ... اما هر چی که به سطح نزدیک میشویم تنوع به طرز وحشتناکی بیشتر میشود. مثلا تعداد سرسام آور سیستمهای مدیریت محتوا!
۲. آنجایی که فرمودید «مشکل همچنان سر جای خودش باقی میمونه، و ما هم همچنان در حال ساخت ابزارهایی برای حل اون هستیم» باید عرض کنم اتفاقا آنها با همه این ابزارها در کشورهای محل تولدشان یعنی جوامع توسعه یافته مشکلاتشان را به خوبی حل میکنند. درواقع با پیچیدهتر شدن مشکلات است که این ابزارها متولد میشوند، بهبود مییابند و با تولد دیگری میمیرند و این فرآیند خود منجر به ایجاد چرخههای جدید دیگر چه به صورت سریالی و چه موازی میشود. اینها نشان از پویایی و شادابی محیط است. با یان چرخهها در واقع رشد میکنند. شبکه اجتماعی فلان یا بهمان تا به اکنون چند بار راهکارهایش را تغییر داده؟ بسیار! ابزارهایی ساخته و بعضا اوپن سورس به جامعه عرضه کرده در صورتی که برخی را حتی دیگر استفاده نمیکند اما همان ابزارها برای دیگران به تناسب پیچیدگی شرایطشان مفید و راهگشا بوده است. این مشکل مملکت ماست که نمیتواند ...
می خواهم بگویم که گلایه شما قابل درک است و من خودم هم بارها با این چالش روبرو بودم اما این اسمش اشکال نیست. این ماهیت حوزه کاری ما است و چارهای جز کنار آمدن با آن نداریم و نباید بر پایان آن انتظار بیهوده بکشیم. در واقع باید تلاش کنیم این حجم از تغییر و بیثباتی ما رو دچار فرسایش و اضمحلال نسازد.
۱. خب من احساس شما را درک میکنم. نکات قابل تاملی بیان فرمودید. اما احتمالا یک حقیقت کلیدی را در نظر نگرفتهاید که در ادامه عرض میکنم. ماهیت آفرینش انتهایی ندارد و به همین دلیل نیز دنیا دائما در حال زایش است. به عبارتی در هرجایی که امکان آفریدن یا خلق چیزی وجود داشته باشد آن امر حتما محقق میگردد. این خاصیت این دنیاست. من به شما یک چکش، چند عدد میخ و چند تکه چوب میدهم. شما با همین سه قلم بی شمار ابزار می توانید بسازید. اما اگر بگویم یک جعبه برای من بسازید به شدت محدود خواهید شد. نهایتا چند مدل و پس از آن دیگر توجیهی نمییابید. یک پله بالاتر میروم و میگویم چکش جدیدی بسازید. احتمالا چکش شما با چکش قبلی تفاوت چندانی نخواهد داشت. چون سادگی عمل کوبیدن بر میخ مجال خلاقیت را از شما میگیرد. هر جا که بستر و منظره وسیعتر باشد قطعا و قطعا با حجم ابتکار و نوآوری بیشتری روبرو خواهید شد. حتی اگر بگویید بیشتر از آن نیازی نیست.
سرشت بشر نیز با این زایش بیپایان گره خورده است. اگر در صنایع دیگر مثل برق یا امثالهم این سطح از تنوع را نمیبینید دقیقا به خاطر محدودیتهاست. این محدودیت در امور زیرساختی غالبا به وفور دیده میشود. علوم فیزیک، ریاضی، پزشکی و ... ماهیت ثابت، معین و محدودی دارند. به طوری که ممکن است سالها بگذرد تا یک نابغه یا نوابغی بتوانند چیز جدیدی را در آن حوزه کشف کنند. این خوب است. چون پایداری و ثبات عالم به همین دلیل است. البته عنایت بفرمایید عرض کردم کشف نه ابداع! چون اغلب آنها در دل طبیعت موجود و جاری است. اما با همان یک کشف میتوان بیشمار محصول جدید ابداع کرد. چون از طبیعت یا واقعیت به انتزاع ذهن یا عقل میرسیم. مثلا در عالم هنر به طریق اولی شما با این وجه بیانتهایی تنوع تولید روبرو هستید.
عرض من اینست که هر جا امکان آفرینش وجود داشته باشد تردید نکنید که بشر هرگز از آن کوتاه نخواهد آمد. پس در علوم رایانه به دنبال بلوغ، پختگی و ... نباشید چون اینها بی معنی هستند. بلوغ تنها در طبیعت یافت میشود. آن چیزی که شما به بلوغ در صنایع دیگر تعبیر میکنید در واقع پر شدن ظرفیت خلاقیت معنا میدهد. به عبارتی بشر چیز جدیدی به ذهنش نمیرشد کمااینکه تا میرسد بیدرنگ انجام میدهد. بلی برای مواردی که با پدیده های طبیعی سر و کار دارد شاید بتوان از واژه بلوغ استفاده نمود اما آنجایی که تنها در ذهن بشر یافت میشود بلوغی در کار نخواهد بود. چون دانش بشر محدود است و مهمتر از اون آمیخته با احساسات، سلیقه، فرهنگ و ... و خب هر کس سلیقه ای دارد! هفت میلیارد انسان! تصورش را بکنید که از هر کدام از اینها بخواهید دنیای جدیدی را خلق کند! توجه داشته باشید که عالم ما برنامه نویسان مثل هنر غالبا انتزاعی هست. شک نکنید که اگر چنین ظرفیتی در حوزههای دیگر هم موجود بود حتما و عینا با همین چالش حوزه رایانه نیز روبرو میشدند. در مسائل سراسر ذهنی و سلیقهای امکان رسیدن به توافق بسیار ضعیف است.
پس ما هرچه به مباحث زیرساختیتر نزدیک می شویم یعنی آنجایی که با محدودیت های طبیعی روبرو هستیم ناگزیر با محدودیت راهکارها و خلاقیت یا بهتر بگویم با تنوع روبرو میشویم. مثلا در زمینه انتقال دادهها یا شبکه گزینههایمان به شدت محدود و خوشبختانه کافی است. چه سخت افزار و چه به تبع اون نرمافزار. یا ذخیره دادهها. یا حتی پردازش آنها. این محدودیت طبیعی شامل خود انسان و بزرگی و پیچیدگی کار هم میشود. مثلا تنوع سیستم عامل ها. سپس تنوع پایگاههای داده و ... اما هر چی که به سطح نزدیک میشویم تنوع به طرز وحشتناکی بیشتر میشود. مثلا تعداد سرسام آور سیستمهای مدیریت محتوا!
۲. آنجایی که فرمودید «مشکل همچنان سر جای خودش باقی میمونه، و ما هم همچنان در حال ساخت ابزارهایی برای حل اون هستیم» باید عرض کنم اتفاقا آنها با همه این ابزارها در کشورهای محل تولدشان یعنی جوامع توسعه یافته مشکلاتشان را به خوبی حل میکنند. درواقع با پیچیدهتر شدن مشکلات است که این ابزارها متولد میشوند، بهبود مییابند و با تولد دیگری میمیرند و این فرآیند خود منجر به ایجاد چرخههای جدید دیگر چه به صورت سریالی و چه موازی میشود. اینها نشان از پویایی و شادابی محیط است. با یان چرخهها در واقع رشد میکنند. شبکه اجتماعی فلان یا بهمان تا به اکنون چند بار راهکارهایش را تغییر داده؟ بسیار! ابزارهایی ساخته و بعضا اوپن سورس به جامعه عرضه کرده در صورتی که برخی را حتی دیگر استفاده نمیکند اما همان ابزارها برای دیگران به تناسب پیچیدگی شرایطشان مفید و راهگشا بوده است. این مشکل مملکت ماست که نمیتواند ...
می خواهم بگویم که گلایه شما قابل درک است و من خودم هم بارها با این چالش روبرو بودم اما این اسمش اشکال نیست. این ماهیت حوزه کاری ما است و چارهای جز کنار آمدن با آن نداریم و نباید بر پایان آن انتظار بیهوده بکشیم. در واقع باید تلاش کنیم این حجم از تغییر و بیثباتی ما رو دچار فرسایش و اضمحلال نسازد.
- ۹۵/۱۰/۱۰